نویسنده: محمود رامیار




 

یاران وفا كیش پیغمبر همان راه را می‌رفتند كه او (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌خواست. آنها نیز بیشتر امّی بودند و طبیعی است كه مردِ اُمّی ناخواننده در هرچه بخواهد به حافظه‌اش تكیه می‌كند. همه چیز را بدان می‌سپارد و از آن باز می‌خواهد. به ویژه، وقتی كه در این كار تجربه و ممارستی داشته و نیروی فراگیری و حفظ و ضبطش فراوان باشد و انگیزه‌ی ایمان و اعتقاد نیز بدان افزوده باشد. عرب این خصیصه‌ی حفظِ سریع و قوی را به فراوانی داشت و به واقع در حدّ كمال و اوج آن بود. زیرا عرب جاهلی، به شعر و نسب قبیله‌ی خود عشق می ورزید. آنها همیشه قصاید بلند و سلسله نسب‌های طولانی قبایل خود را حفظ می‌كردند كه مایه‌ی افتخار و گاه موجب بقایشان می‌گشت. بنابراین، نیروی حافظه‌شان بسیار قوی و گاهی شگفت آور بود. سرعت حفظ و تندی ذهن از خصائص بارز آنان بود كه حتی «سینه‌هایشان انجیلهایشان» بود و «مغزهایشان دفتر نسب و تاریخ»، و «حافظه‌شان دیوان شعر و افتخاراتشان» ‌شمرده می‌شد. سپس قرآن آمد و به نیروی بیانش، آنان را شگفت زده ساخت. در برابر آن واله و حیران گشتند. به لفظ و معنی گرامی موهبتی بود برایشان، چون روح زندگی را در آن جستند، دل از غیر واستدند و در گرو او بستند. (1)
مردم عرب در تندی هوش و قوّت حافظه و صفای طبع و سرعت انتقال و سیلان ذهن مَثل بودند. چه بسیار مرد عربی كه آنچه یك مرتبه می‌شنید، هر چند مفصّل و مطوّل بود، به همان یكبار از حفظ می‌شد، و چه بسا كه آن شنیده شده به لغتی غیر لغت خودش و یا به زبانی جز زبان خودش باشد. نمونه‌ای از آن را در مورد عبدالله بن عباس گفته‌اند كه قصیده‌ای هشتاد بیتی را به یكبار شنیدن از حفظ كرد و یا به سال‌های بعد، كه حضارت و تمدن مادی گسترش بیشتری یافته و تنعّم و رفاه، عرب را تن‌پرور و نازك طبع كرده بود، از أصْمَعی (2) شاعر بصره در این باره داستان‌ها سروده‌اند. می‌گویند 16 هزار اُرجوزه (قصیده بر وزن رَجَز) از حفظ داشت. یا بر رَوِیّ هر حرفی، قصیده روایت می‌كرد (3) و یا هر قصیده‌ای را به یكبار شنیدن از حفظ می‌شد. (4) این درباره‌ی شعر و شاعری، یعنی امری تفنّنی و هنری بود. در مورد قرآن و حدیث، در همین زمان دیگر سخن از داستان و گزافه و افسانه گذشته و در مرز واقعیت سخنان شگفت آوری گفته‌اند. ابن عُقده (م332) سیصد هزار حدیث باز می‌گفت و یكصد هزار حدیث با متن و سند به خاطر داشت (5). بخاری می‌گفت یكصد هزار حدیث صحیح و دویست هزار حدیث غیرصحیح از حفظ دارم. دیگر به حساب نیاوریم كه یكی از حافظان حدیث از حفظ پانصد هزار حدیث سخن گفته و یا برای داشتن نام «حافظ» باید لااقل بیست هزار حدیث می‌دانسته‌اند. (6)
از این نمونه‌ها زیاد است. وقتی به قرن‌های بعدی قدرت حفظ چنین باشد، می‌توان حدس زد كه در سده‌ی نخستین و در حضور پیامبراكرم با آن خلوص و اعتقاد و ایمان، وضع حافظه از چه قرار بوده است. مَثل اعلی و اوج این خصیصه، منعكس در شخص رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ بود كه تا به آخر عمر، همیشه قرآن را به حفظ داشت و هرگز نشد كه چیزی از یاد ببرد. چنین بود كه در مرحله‌ی اول جمع قرآن، تكیه بر حافظه بود.
محقق ابن الجَزَری (م833) از بزرگان علوم قرآن می‌گوید: «اعتماد در نقل قرآن بر حفظ در قلبها و سینه‌هاست نه بر خط مصحف‌ها و كتابها. و این گرامی‌ترین خصیصه‌ای است از خداوند متعال بر این امت.» (7) در حدیث آمده كه پیامبر فرمود: «همانا پروردگارم به من گفت: ... فرستم بر تو كتابی كه آب آن را نشوید و بخوانید آن را در خواب و بیداری...» (8)، پس خداوند خود خبر داد كه قرآن در حفظش به صحیفه‌ای كه به آب شسته شود محتاج نیست، بلكه خوانده می‌شود در هر حالی، هم چنانكه در صفت امّتش آمده: «اناجیلهم صدورهم.» (9)

پی‌نوشت‌ها:

1.مناهل العرفان زرقانی 1:‌ 235.
2.عبدالملك بن قُرَیب (م216) راویه‌ی عرب.
3.انباه الرواة 3: 198، تاریخ الادب العربی بروكلمن 1: 74.
4.تفسیر نوین شریعتی 12.
5.فهرست طوسی28، رجال نجاشی 68، اعیان الشیعه 9: 428.
6.تدریب الراوی 6-8.
7.النشر فی القراآت العشر1: 6.
8.مسلم: جنّة 63، احمد4: 162.
9.النهایة ابن اثیر 23:5.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ سیزدهم